دختران هم حق پیشنهاد دارند!

سیماى سورهى قصص
سوره مباركه قصص چهل و نهمین سوره است كه بعد از سوره نمل نازل گردید ، در ترتیب فعلى قرآن مجید ، سوره بیست و هشتم است .
این سوره هشتاد و هشت آیه دارد . تعداد كلمات آن : هزار و چهار صد و چهل و یك كلمه وتعداد حروف آن : پنج هزار و هشتصد حرف است و قبل از هجرت ، در مكّه نازل شده است .
به مناسبت ورود كلمه « قصص » در آیهى 25، این سوره نیز « قَصص » نام گرفته است كه به معناى «بیان سرگذشت » مىباشد . در روایات نبوى « طسم القصب » نامیده شده و در روایات اهل بیت (علیهم السّلام) « الطواسین الثلاث » ذكر شده است كه مراد از آن « شعراء و نمل و قصص » است .
آیات 3 تا 46 این سوره بطور مفصّل به ماجراى حضرت موسى و فرعون و آیات انتهایى آن نیز به داستان قارون مىپردازد و به سرنوشت صابران نیكوكار و فاسدان گناهكار اشاره مىفرماید .
اگر چه در سى و چهار سوره از سورههاى قرآن كریم به نحوى از ماجراى حضرت موسى و فرعون سخن رفته ولى تنها در این سوره است كه به تمام زوایاى زندگى آن حضرت از تولّد ، كودكى ، جوانى تا ازدواج ، نبوّت و دعوت به یكتاپرستى توجّه شده است . (تفسیر فی ظلال القرآن)
دختران نیز در خانواده بر اساس منطق و حكمت، حقّ پیشنهاد دارند و فرقى با دیگران ندارند
دختران حقّ پیشنهاد دارند !!
« قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ ؛ یكى از آن دو (دختر شعیب ، خطاب به پدر) گفت : اى پدر! او (موسی) را استخدام كن ، زیرا بهترین كسى كه (مىتوانى) استخدام كنى، شخصِ توانا و امین است . »(قصص26)
نكتههای آیه :
امام رضا (علیه السلام) فرمود : حضرت شعیب از دخترش پرسید: چگونه امانتدارى این جوان را فهمیدى كه او را امین مىخوانى؟ گفت: وقتى دعوت شما را به او ابلاغ كردم ، به من گفت : از پشتسر من، مرا راهنمایى كن تا مبادا به قامت من چشم بدوزد . (بحارالأنوار ، ج 13 ، ص 44)
برداشتهایی از آیه :
1ـ دختران نیز در خانواده بر اساس منطق و حكمت ، حقّ پیشنهاد دارند و فرقى با دیگران ندارند ؛ « قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ »
2ـ روابط حسنه میان والدین و فرزندان و آزادى بیان در خانواده ، یك ارزش است ؛ « یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ »
3ـ همهى اعضاى خانه در نقش پیشنهاد دهنده می باشند ، ولى تصمیم نهایى با سرپرست خانواده است ؛ « اسْتَأْجِرْهُ »
4ـ زنان عفیفه بدنبال آنند تا كمتر از منزل خارج شوند ؛ « اسْتَأْجِرْهُ » (براى كارهاى سخت خارج از منزل، از مرد استفاده شود .)
5 –كار کردن ، عار نیست ، اولیاى خدا نیز كار مىكردهاند ؛ « اسْتَأْجَرْتَ »
6ـ در گزینشها ، به بهترینها توجّه كنیم ؛ « خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ »
7ـ براى استخدام ، دو عنصر توانایى (تخصّص) و امانتدارى (تعهّد) ، لازم است ؛ « الْقَوِیُّ الْأَمِینُ »
8ـ توانایىها و امانتدارىها را باید در شرایط عادّى و بدون توجّه طرف ، شناسایى و احراز كرد ؛ « الْقَوِیُّ الْأَمِینُ » (غالب افراد با تصنّع ، تملّق و ریاكارى ، واقعیّت خود را مىپوشانند . امّا حضرت موسى در یك صحنه طبیعى ، با یك كار حمایتى و برخورد عفیفانه ، خود را نشان داد .)

مسئله كار و كارگرى
خداوند از مردم ، عمران و آبادى زمین را خواسته كه بدون كار و تلاش محقّق نمىشود ؛ « هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِیها » (وسائل الشیعه ، ج 12 ، ص 43)
ـ انبیاى الهى، كشاورز، چوپان، خیّاط و نجّار بودهاند .
ـ كار در اسلام عبادت و به منزلهى جهاد است.(وسائل، ج 12، ص 43)
ـ دعاى بیكار مستجاب نمىشود .
ـ كار وسیلهى تربیت جسم و روح ، پركردن ایّام فراغت ، مانع فساد و فتنه ، عامل رشد و نبوغ و ابتكار ، توسعهى اقتصادى ، عزّت و خودكفایى و كمك به دیگران مىباشد .
قرآن مىفرماید : ما زمین را براى شما رام قرار دادیم ، پس از پشت آن بالا روید و از رزق آن بخورید ؛ « هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ » (ملك ، 67)
اسلام براى بازویى که کار می کند ، احترام ویژهاى قائل شده است و مراعات حقّ كارگر و تحصیل رضاى او و پرداخت سریع مزد او و اضافه پرداخت بر مقدار تعیین شده و احترام به او را از ملزمات این دین معرفی کرده است .
مقام و ارزش کشاورز در نگاه دین اسلام
دین اسلام برمسأله ی كشاورزى سفارش نموده تا آنجا كه برای سیراب كردن درخت ، پاداش سیراب كردن مؤمن را قرار داده است .
حضرت على (علیه السلام) به استاندارش سفارش مىكند كه كشاورزان مورد ستم قرار نگیرند و در گرفتن مالیات مراعات آنان بشود .
کارهای فکری نیز ارزش دارند !
كارهاى فكرى نیز از ارزش بالایى برخوردار است تا آنجا كه یك ساعت فكر مفید از ساعتها عبادت بهتر است .
تنبلی و سهل انگاری را فراموش کنید !
اسلام توجّه خاصّى به كیفیّت كار دارد نه به مقدار و کمیت آن !
كمكارى و سهلانگارى در كار، مورد انتقاد است تا آنجا كه رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود : خداوند دوست دارد هر كس كارى انجام مىدهد آن را به نحو أحسن انجام دهد .
قرآن مىفرماید : هر گاه از كار مهمى فارغ شدى به كار مهم دیگرى بپرداز ؛« فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ » (انشراح، 7) بنا بر این بیكارى ، ممنوع!
بیكارى مایهى خستگى ، تنبلى ، فرسودگى ، فرصتى براى نفوذ شیطان ، ایجاد فتنه و گسترش گناه مىباشد .
البتّه اسلام براى كار، ساعت و مرز قرار داده و به كسانى كه در ایّام تعطیل كار مىكنند ، لقب متجاوز داده است ؛ « الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِی السَّبْتِ » (بقره ، 65)
روزت را تقسیم کن !
امام رضا (علیه السلام) فرمود : مؤمن باید ساعات خود را بر چهار بخش تقسیم كند : ساعتى براى كار، ساعتى براى عبادت، ساعتى براى لذّت و ساعتى براى دوستان و رسیدگى به امور اجتماعى كه در غیر این صورت انسان به صورت عنصرى حریص در آمده و مورد تمام انتقادهایى كه درباره حرص است، قرار مىگیرد.
اسلام توجّه خاصّى به كیفیّت كار دارد نه به مقدار و کمیت آن !

« أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا » (هود ، 7)
به هر حال اسلام به كار اهمّیت داده تا آنجا كه در حدیث مىخوانیم: خداوند بنده پرخواب و انسان بیكار را دشمن دارد . (وسائل، ج 12، ص 37) ونیز امام باقر (علیه السلام) فرمود: كسى كه در كار دنیایش تنبل باشد ، در كار آخرتش تنبلتر است. (وسائل الشیعه ، ج 12، ص 37)
در جستجوی ابزاز کار باشید !
در حدیث مىخوانیم : شخص فقیر و بیكارى نزد پیامبر آمد و تقاضاى كمك كرد . حضرت فرمود : آیا كسى در منزل تبرى دارد ؟ یك نفر گفت : بله ، او تبر را آورد و پیامبر چوبى كه در كنارش بود ، دستهى آن تبر قرار داد و به آن شخص بیكار تحویل داد و فرمود: این ابزار كار ، امّا تلاش با خودت .
از این حركت چند نكته استفاده مىشود:
1ـ انبیا در فكر زندگى مردم نیز هستند .
2ـ ضعیفترین فرد جامعه مىتواند با شخص اوّل جامعه ملاقات كند.
3ـ جامعه نیاز به تعاون و همكارى دارد . تبر از یك نفر و چوب آن از دیگرى ، هماهنگى و سازندگى و تبر سازى از شخص پیامبر.
4ـ براى مبارزه با فقر، باید ابزار تولید را در اختیار نیروهاى فعّال جامعه قرار داد.
کانون فرهنگی باقرالعلوم (علیه السلام) مسجد جامع بافران آماده دریافت انتقاد و پیشنهاد سازنده شما در خصوص وبلاگ و امور فرهنگی می باشد. با تشکر