هفتم تير ماه سالگردشهادت دکتر بهشتي ويارانش

هفتم تيرماه يادآور واقعهاي تلخ،
هفتم تيرماه يادآور واقعهاي تلخ، از يک اقدام تروريستي عليه نظام اجتماعي و سياسي ايران است، حادثهاي تکاندهنده ، که براثرآن، رييس وقت ديوان عالي کشور و 72 تن از نمايندگان مردم، چهرههاي شاخص و مديران کشور به شهادت رسيدند.
انفجاري که در غروب هفتم تيرماه 1360، منطقه مرکزي تهران معروف به "سرچشمه" را لرزاند ، بهمثابه يک زنگ خطر بود ، اما گويا وجدان بيدار وگوش شنوايي آن روزها در جهان نبود که به قضاوت درباره اين اقدام تروريستي بپردازد.
اين واقعه تاريخي با شهادت دکتر "سيد محمد حسيني بهشتي" و گروهي از نيروهاي وفادار به انقلاب نوپاي اسلامي در نخستين سال دهه 60، اگرچه ضايعهايعظيم، براي ملت ايران بود، اما آثار و تبعات منبعث از آن، در اشاعه رفتارهاي تروريستي درجهان بيتاثير نبود و نتيجه بيتفاوتي قدرتهاي جهاني که با پديدههاي مختلف برخوردي دوگانهدارند، آن شد که گروههاي تروريستي با توسل به افکار افراطيتري ، همچون طالبان در خاورميانه و ديگر نقاط جهانشکل بگيرند و جهان را تهديد کنند.
با اين حال، باتوجه به اينکه ايران اسلامي خود قرباني تروريسم بوده و هزينه سنگيني هم براي آن پرداخته بود، برغم بيش از دودهه دشمنيهاي آمريکاعليه ملت ايران، در زمره نخستين کشورهايي بود که به سرعت حمله تروريستي به برجهاي نيويورک را در 11 سپتامبر محکوم کرد.
آمريکاييها که با ادعاي مبارزه با تروريسم در دو سال گذشته کشورهاي افغانستان و عراق را اشغال کردهاند. هيچ توجهي به نقش و کارکرد سياستهاي موسوم به "استاندارد دوگانه" خود در برخورد با حوادث تروريستي جهان نداشتهاند. آمريکاييها بجاي آنکه دامنه فعاليتهاي گروههاي تروريستي راکه اقدامهاي تروريستيشان در ايران، غير قابل انکار بوده است، محدود کنند،عرصه فعاليتهاي آنان را وسعت بخشيدند و حتي به تقويت طيفهاي خشونتطلبي درمنطقه همچون طالبان پرداختند که هزينه سنگين آن را ملتهاي منطقه ميبايست پرداخت کنند.
شايد اگر درهمان سالها، ريشههاي چنين رفتارهايي در سطح مجامع بينالمللي و حقوق بشري ، شناسايي و براي خشکاندن چنين تفکراتي، فارغ از اختلافات سياسي کشورها در روابط بينالملل، يک اقدام جمعي طراحي ميشد،هيچگاه شاهد اقدامهاي بعدي تروريستي درجهان نبوديم.
اما بهشتي هم در حيات سياسي و اجتماعي خود و هم درنوع مرگي که انتخابکرد ، يک درس و عبرت تاريخي براي ملت ايران و همه جهانيان بود.
او که قرباني خشونت و تروريسم شد، انساني وارسته بود که در تمام طول زندگي به گفت وگو و مفاهمه و بحث و مناظره اعتقاد قلبي داشت .
هنوز هم ميتوان کلام منطقي و استدلالهاي علمي او را که در مناظرههاي تلويزيوني با مخالفان و مدعيان در روزهاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي بر زبان جاري ميکرد، شنيد.
حضور پدرانه شهيد بهشتي در جمع دانشجويان و دانشگاهيان را نميتوان انکار کرد و به فراموشي سپرد،درحالي که او را دوره ميکردند و بدون مانع و حصاري،پاسخهايش را ميشنيدند.
بهشتي را اگر منصفانه تحليل کنيم و شهادتش را اگر خارج از هياهوي تبليغات مورد ارزيابي قرار دهيم ، به جرات ميتوان شهادت او را "ترور فرهنگگفتمان" و فراتر از آن "ترور مردمسالاري واقعي" ناميد.
جوان امروز کشور بايد بداند که بهشتي در صحنههاي مختلف بحث و جدل چه با مدعيان داخلي و چه با مخالفان خارجي، همواره با منطق و اسلحه آگاهي و گفتمان رودرو ميشد و با دانشي که از سالها جهاد در دو سنگر مبارزه و علم اندوخته بود، تعاطي افکار را بر هرگونه خشونت ارجح ميدانست.
"سيد محمد حسيني بهشتي" که نقش بسزايي در پيروزي انقلاب اسلامي ملت ايران در سال 1357 داشت ، در سال 1307 در خانوادهاي روحاني در اصفهان ديده به جهان گشود و پس از طي تحصيلات مرسوم ، وارد حوزه علميه اصفهان شد.
سپس، در سال 1325 راهي حوزه قم شد و از محضر استاداني چون امام خميني (ره) ، آيت الله طباطبايي ، آيتالله حايري يزدي و آيتالله بروجردي کسب فيض کرد.
دکتر بهشتي از سال 1341 بصورت فعال در تلاشهاي انقلابي مردم مسلمان ايران به رهبري امام خميني (ره) براي برقراري نظام اسلامي در کشور شرکت کرد و در سال 1342 به پيشنهاد حضرت امام (ره) به منظور رشد و گسترش فرهنگاسلامي ، عضو شوراي چهار نفره جمعيت موتلفه شد.
وي در سال 1343 به آلمان عزيمت کرد و در آنجا هسته اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان گروه فارسي زبان را با هدف شناساندن اسلام به اروپاييان ومعرفي اسلام انقلابي به نسل جوان پايه گذاري کرد.
دکتر بهشتي درسالهاي آخر دهه 40 در آلمان نقش مهمي در برپايي محافل علمي و آگاه کننده مذهبي سياسي براي ايرانيان و مسلمانان مقيم اين کشور در مجامع دانشگاهي و مراکز ديني ايفا کرد.
دکتر بهشتي در اسفند ماه سال 1358 با حکم امام خميني (ره) به سمت رييس ديوانعالي کشور منصوب شد و در طول مسووليتش، در اين سمت ، خدمات شايان توجهي انجام داد.
آيتالله بهشتي و 72 تن از دستاندرکاران و کارگزاران جمهوري اسلامي در هفتم تيرماه سال 60 دراثر انفجار دفتر مرکز حزب جمهوري اسلامي به دست عوامل گروهک منافقين به شهادت رسيد.
پيام امام خميني(ره) در رابطه با فاجعه بمب گذاري دفتر حزب جمهوري اسلامي ايران
بسم الله الرحمن الرحيم، انا لله و انا اليه راجعون
ملتي که براي اقامه عدل اسلامي و اجراي احکام قرآن مجيد و کوتاه کردن دست جنايتکاران ابرقدرت و زيستن با استقلال و آزادي، قيام نموده است و به خود باکي راه نمي دهد که دست جنايت ابرقدرتها از آستين مشتي جنايتکار حرفه اي بيرون آيد و بهترين فرزندان راستين او را به شهادت رساند. مگر شهادت ارثي نيست که از مواليان ما که حيات راعقيده و جهاد مي دانستند و در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزيز خود، از آن پاسداري مي کردند به ملت شهيد پرور ما رسيده است، مگر عزت و شرف و ارزشهاي انساني گوهرهاي گرانبهايي نيستند که اسلام صالح اين مکتب عمر خود و ياران خود را در راه حراست و نگهباني از آن وقف نمودند.
مگر ما پيروان پاکان سرباخته در راه هدف نيستيم که از شهادت عزيزان خود به دل ترديدي راه دهيم، مگر دشمن قدرت آن دارد که با جنايت خود مکارم و ارزشهاي انساني شهيدان عزيز ما را از آنان سلب کند، مگر دشمنان فضيلت مي توانند جز اين خرقه خاکي را از دوستان خدا و عاشقان حقيقت بگيرند.
بگذار اين ددمنشان که جز به (من) و ماهاي خود نميانديشند (ياکلون کما تاکل الانعام)، عاشقان راه خدا را از بند طبيعت رهانده و به فضاي آزاد جوار معشوق برسانند. ننگتان باد اي تفاله هاي شيطان، و عارتان باد اي خود فروختگان به جنايتکاران بين المللي که در سوراخها خزيده و در مقابل ملتي که دربرابر ابرقدرتها برخاسته است به خرابکاريهاي جاهلانه پرداخته ايد، عيب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوي آن و نه از ملت مسلمان و انگيزه فداکاري او اطلاعي داريد.
شما ملتي را که براي سقوط رژيم پليد پهلوي و رها شدن ازاسارت شيطان بزرگ، دهها جوان عزيز خود را فدا کرد و با شجاعت بي مانند ايستاد و خم به ابرو نياورد نشناخته ايد.
شما ملتي را که معلول هايشان در تختهاي بيمارستانها آرزوي شهادت مي کنند و ياران را به شهادت دعوت مي کنند، نشناخته ايد. شما کوردلان با آنکه ديده ايد با شهادت رساندن شخصيتهاي بزرگ صفوف فداکاري در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصم تر مي شود، مي خواهيد با به شهادت رساندن عزيزاني چون شهيد بهشتي و شهداي عزيز مجلس و کابينه با حربه ناسزا و تهمت هاي ناجوانمردانه حمله کرديد که آنها را از ملت جدا کنيد و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوائي همه تان بر سر بازارها زده شد در سوراخها خزيده و دست به جناياتي ابلهانه زده ايد که به خيال خام خود ملت شهيد پرور و فداکار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمي دانيد که در قاموس شهادت واژه وحشت نيست. اکنون اسلام به اين شهيدان و شهيد پروران افتخار مي کند و با سرافرازي همه مردم را دعوت به پايداري مي نمايد و ما مصمم هستيم که روزي رخش به بينيم و اين جان که از اوست تسليم وي کنيم.
ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بيگناه بعدد شهداي کربلا از دست داد، ملت ايران سرافراز است که مرداني را به جامعه تقديم مي کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين کرده بودند و دشمنان خلق، گروهي را شهيد نمودند که براي مشورت در مصالح کشور گردهم آمده بودند، ملت عزيز، اين کوردلان مدعي مجاهدت براي خلق، گروهي را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صديق بودند.
گيرم شما با دکتر بهشتي ، که مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و به خصوص شما بود، دشمني سرسختانه داشتيد، با بيش از 70 نفر بيگناه که بسيارشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمني دانشتيد، جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صافکنان چپاولگران شرق و غرب مي باشيد، ما گرچه دوستان و عزيزان وفاداري را از دست داديم، که هر يک براي ملت ستمديده استوانه بسيار قوي و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گرچه برادران بسيار متعددي را از دست داديم که (اشداء علي الکفار رحماء بينهم) بودند و براي ملت مظلوم و نهادهاي انقلابي سدي استوار و شجره اي ثمربخش بشمار مي رفتند، لکن سيل خروشان خلق و امواج شکننده ملت با اتحاد و اتکال به خداي بزرگ هر کمبودي را جبران خواهد کرد.
ملت ايران با اعتماد به قدرت لايزال قادر متعال همچون دريائي مواج به پيش مي رود و در مقابل ابرقدرتها وتفاله هاي آنان با صفي مرصوص ايستاده است و شما درماندگان عاجز را که در سوراخها خزيده ايد و نفسهاي آخر را مي کشيد به جهنم مي فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه اين کشور و ملت است.
اينجانب بار ديگر اين ضايعه عظيم را به حضور بقيه الله ارواحنا الفدا و ملتهاي مظلوم جهان و ملت رزمنده ايران تبريک و تسليت عرض مي کنم.
من با بازماندگان شريف و عزيز اين شهدا در غم و سوگ شريک و رحمت واسعه خداوند رحمان را براي اين مظلومان و صبر و شکيبايي رابراي بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بي پايان ملت بر شهداي انقلاب از پانزده خرداد 42 تا 7 تيرماه 60 و سلام و تحيت بر مظلومان جهان و مظلومان ايران در طول تاريخ.
روح الله الموسوي الخميني - نهم تيرماه 1360
اسامي شهداي انفجار دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني بهشتي - رئيس ديوان عالي کشور
رحمان استکي - نماينده مردم شهر کرد
دکتر سيد محمد باقري لواساني - نماينده مردم تهران
دکتر سيد رضا پاک نژاد - نماينده مردم يزد
عليرضا چراغ زاده دزفولي - نماينده مردم رامهرمز
حجت الاسلام غلامحسين حقاني - نماينده مردم بندرعباس
حجت الاسلام محمد علي حيدري - نماينده مردم نهاوند
حجت الاسلام سيد محمد تقي حسيني طباطبائي - نماينده مردم زابل
عباس حيدري - نماينده مردم بوشهر
دکتر سيد شمش الدين حسيني نائيني - نماينده مردم نائين
سيد محمد کاظم دانش - نماينده مردم شوش و انديمشک
علي اکبر دهقان - نماينده مردم تربت جام
دکتر عبدالحميد ديالمه - نماينده مردم مشهد
حجت الاسلام دکتر غلامرضا دانش آشتياني - نماينده مردم تفرش و آشتيان
حجت الاسلام سيد فخر الدين رحيمي - نماينده مردم ملاوي لرستان
سيد محمد جواد شرافت - نماينده مردم شوشتر
مير بهزاد شهرياري - نماينده مردم رودباران
حجت الاسلام محمد حسين صادقي - نماينده مردم درود و ازنا
دکتر قاسم صادقي - نماينده مردم مشهد
حجت الاسلام سيد نور الله طباطبائي نژاد - نماينده مردم اردستان
حجت الاسلام حسن طيبي - نماينده مردم اسفراين
سيف الله عبدالکريمي - نماينده مردم لنگرود
حجت الاسلام عبدالوهاب قاسمي - نماينده مردم ساري
حجت الاسلام عماد الدين کريمي - نماينده مردم نوشهر
حجت الاسلام محمد منتظري - نماينده مردم نجف آباد
عباسعلي ناطق نوري - نماينده مردم نور
مهدي نصيري لاري - نماينده مردم لارستان
حجت الاسلام علي هاشمي سنجاني - نماينده مردم اراک
دکتر حسن عباسپور - وزير نيرو
دکتر محمد علي فياض بخش - وزير مشاور و سرپرست سازمان بهزيستي کشور
دکتر محمود قندي - وزير پست و تلگراف و تلفن
موسي کلانتري - وزير راه و ترابري
دکتر جواد اسد الله زاده - معاون بازرگاني خارجي وزارت بازرگاني
عباس ارشاد - معاون دفتر آموزش سازمان بهزيستي
مهدي امين زاده - بازرگاني داخلي وزارت بازرگاني
محمد صادق اسلامي - معاون پارلماني و هماهنگي وزارت بازرگاني
مهندس محمود تفويضي زواره - معاون وزارت راه و ترابري
دکتر هاشم جعفري معبري - معاون امور مالي وزارت بهداري
ايرج شهواري - معاون وزارت آموزش و پرورش
عباس شاهوي - معاون وزارت بازرگاني
دکتر حسن عضدي - معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالي
علي اکبر فلاح شورشاني - معاون اداري و مالي وزارت آموزش و پرورش
حبيب الله مهمانچي - معاون امور پارلماني و هماهنگ وزارت کار
غلامعلي معتمدي - معاون رفاه تعاون وزارت کار
سيد کاظم موسوي - معاون وزارت آموزش و پرورش
حسن اجاره دار (حسني ) - عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي و سردبير نشريه عروة الوثقي
عباس ابراهيميان - عضو حزب جمهوري اسلامي
حجت الاسلام علي اکبر اژه اي - عضو دفتر سياسي حزب جمهوري اسلامي
علي اصغر آقازماني - عضو حزب جمهوري اسلامي
محمود بالاگر - عضو حزب جمهوري اسلامي
حسن بخشايش - عضو حزب جمهوري اسلامي
محمد پور ولي - عضو حزب جمهوري اسلامي
رضا ترابي - عضو حزب جمهري اسلامي
مهندس مهدي حاجيان مقدم - مسئول آموزش واحد مهندسين حزب جمهوري اسلامي
محمد خوش زبان - عضو حزب جمهوري اسلامي
علي درخشان - عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي
جواد سرافراز - عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي
حجت الاسلام حسين سعادتي - عضو حزب جمهوري اسلامي (مسئول آموزش شهرستانها)
حبيب الله مهدي زاده طالعي - عضو حزب جمهوري اسلامي
سيد محمد موسوي فر - عضو حزب جمهوري اسلامي
محسن مولائي - عضو حزب جمهوري اسلامي
جواد مالکي - عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي
حجت الاسلام عبدالحسين اکبري مازندراني ساوي - عضو هياءت پنچ نفره کشاورزي منطقه مازندران
مهندس حسين اکبري - مدير عامل بانک کشاورزي
مهندس هادي اميني - عضو واحد مهندسين حزب مهندسين اسلامي
سيد محمد پاک نژاد - عضو هياءت مديره چوب و کاغذ
محمد رواقي - مدير شرکت فرش ايران
مهندس توحيد رزمجومين - عضو هياءت مديره گروه صنعتي ملي
علي اکبر سليمي جهرمي - دبير کل سازمان امور اداري و استخدامي
جواد سرحدي - مدير عامل سازمان تعاون مصرف شهر و روستا
محمد حسن محمد عيني
حبيب مالکي - فرماندار ايرانشهر
مهندس محمد علي مجيدي - مشاور عمراني وزارت کشور
ناشنيدهاي از جلسه آخرين و لحظه شهادت دکتر بهشتي
در ميان صدها خاطرهاي که در چند سال از نزديک با يکصد نفر از دوستان نزديکان و مرتبطان سيد شهيدان امام و انقلاب، آيت الله مظلوم دکتر سيدمحمد حسيني بهشتي شنيدم و نوشتم که بيشتر آنها حلاوت خاص خود را داشته و دارند، يک خاطره بيش از خاطرات ديگر که از زبان مرحوم حجت الاسلام والمسلمين اسماعيل فردوسيپور ـ از ياران نزديک امام و از اعضاي دفتر ايشان در نجف و پاريس که از محدود بازماندگان واقعه و فاجعه هفتم تير بود ـ بسيار بهتآور و شنيدني است.
مرحوم فردوسي پور که پس از اين رويداد، دچار کسالتهاي ممتدي شد و در سال گذشته به جوار محبوب خود شتافت، در حالي که در بنياد شهداي هفتم تير در يکي از فرعي هاي خيابان ولي عصر تهران با ايشان ملاقات و مصاحبه اي داشتم که تمام آن گفتهها و شنيدهها و به عبارتي، ناگفته ها و ناشنيدههاي ايشان را در کتاب سيره شهيد بهشتي نوشتهام، در مورد آن شب تعيين کننده براي انقلاب خاطرهاي عجيب را تعريف کرد.
پيش از نقل روايت و خاطره مرحوم فردوسي پور، بايد به اين نکته اشاره کنم که دکتر سيد عليرضا بهشتي، فرزند مرحوم بهشتي و خانم ملوک السادات، دختر ارجمند ايشان، هر دو براي من از حالات غير عادي و روحانيت و جذابيت پدرشان در روز آخر که با روزهاي گذشته فرق اساسي داشت، تعريف کردند. دختر شهيد بهشتي از قول مادرشان ميگفت: پدرم در آن روز ابتدا غسل شهادت کرد و سپس لباس نو پوشيد و از خانه بيرون رفت.
دختر شهيد بهشتي براي من تعريف ميکرد همسر شهيد مطهري، پيش از شهادت که در يک جلسه سخنراني پدرم حضور داشت، به اطرافيان خود و از جمله من و مادرم گفته بود نگاه کن ببين چقدر از صورت آقاي بهشتي نور ميبارد که دل من از جمله او يکباره لرزيد و بعد گفت: خدا به داد ما برسد و ايشان را براي انقلاب نگه دارد.
مرحوم فردوسي پور درباره آخرين ساعات عمر مبارک شهيد بهشتي ميگفت: اول مغرب نماز را به امامت شهيد محمدحسين صادقي خوانديم. وقتي بيرون آمديم، ديدم آقاي بهشتي مي خواهد وضو بگيرد. گفتم: آقا شما تازه مي خواهيد وضو بگيريد؟ جلسه امشب حساس است، زود تشريف بياوريد. فرمودند شما برويد من هم زود نماز را مي خوانم و ميآيم. فوري وضو گرفت و در صحن حزب نماز جماعت ديگري تشکيل شد که خوشبختانه عکس آن هم که آخرين عکس آقاي بهشتي است، موجود است. در جلسه منتظر نشسته بوديم. من دم در نشسته بودم وقتي آقاي بهشتي وارد شد، همه به احترام ايشان بلند شدند و شوخي با ايشان شروع شد. يکي ميگفت: حاج آقا امشب خيلي نوراني شدهايد. خيلي زيبا و خوشگل شدهايد. ايشان هم خنديد و گفت: «چشم شما زيبا ميبيند، من فرق نکردهام.» ولي واقعا نورانيتر شده بود. جلو رفتند و نشستند. پس از اينکه تغيير دستور جلسه به رأي گذاشته شد و همه رأي دادند که درباره انتخاب رئيس جمهور پس از بني صدر صحبت شود، بحث شد که حالا چه کسي در اين باره صحبت کند که به آقاي بهشتي رأي داده شد.
شهيد استکي، نماينده شهر کرد، رئيس جلسه آن شب بود. پس از تلاوت قرآن، آقاي بهشتي پشت تريبون رفت و سخن خود را آغاز کرد و گفت: ما بايد ببينيم رئيس جمهور آينده ميتواند روحاني باشد يا نه؛ آيا نظر امام که فرمودند رئيس جمهور روحاني نباشد، همين است يا فرق کرده و اجازه مي دهند.
بعد افزودند: اگر نظر امام فرق کند که غير روحاني رئيس جمهور بشود، آن فرد را اين جلسه بايد تعيين و معرفي کند و اگر فرمودند بايد روحاني باشد، باز انتخاب آن توسط اين جلسه است، ولي وظيفه ما تعيين چند نفر به عنوان يک هيأت است که خدمت امام بروند و نظر ايشان را بگيرند تا تکليف ما روشن بشود. مطلب ايشان که به اينجا رسيد، حدود ده دقيقه طول کشيده بود. اين مدت را هم ساعت من که کامپيوتري بود و پس از انفجار روي 40/8 دقيقه شب ايستاده بود، نشان ميداد که ده دقيقه قرآن بود و ده دقيقه هم صحبت ايشان طول کشيد. براي همين، اين ساعت برخلاف اظهار برخي، ساعت 20/8 بود که من در لحظات اوليه، زير آوار به آن نگاه کردم و پس از آن هم ديگر از کار افتاد.
سخنراني شهيد بهشتي که به اينجا رسيد، چون ايشان عادت داشت وقتي صحبتش به جايي حساس از بحث ميرسيد و به اصطلاح معروف گرم ميشد، مکثي ميکرد و به شنوندگان دور تا دور جلسه نگاهي ميکرد که چقدر با صحبت او همراه هستند و بعد بحث را ادامه ميداد. در اين ميان، يک دفعه به جمعيت گفت: بچهها بوي بهشت ميآيد. آيا شما هم اين بو را استشمام ميکنيد؟ پس از اين جمله بود که ديگر ما نفهميديم قضيه چه شد. اين قدر انفجار شديد و سريع بود که هيچ کس از بازماندگان اين فاجعه از لحظه انفجار چيزي به ياد ندارند، ولي اين نکته را مي دانم که خيلي چهره ايشان بشاش و نوراني شده بود. نکته مهم و باور نکردني اين بود که من در زير آوار که هيچ اميدي به نجات نداشتم، احساس کردم و اين را ديدم که نور بسيار شديدي مثل نور چند پرژکتور قوي در اطراف تريبوني که آقاي بهشتي در آنجا به شهادت رسيد، در حال تابيدن است. از کساني که مثل من زير آوار بودند، پرسيدم اين نور شديد چيست؟ من را مسخره ميکردند که برقها قطع شده است؛ نور کجا بود، ولي واقعا براي لحظاتي اين نور بود.
بعد شنيدم نميدانم جز من چه افراد ديگري شاهد وقوع اين کرامت بزرگ بودند و معلوم شد در لحظه شهادت مرحوم آقاي بهشتي ـ که از محدود کساني بودند که امام به چشم رهبري و يکي از اعضاي شوراي رهبري پس از خود در دوران تبعيد عراق به او مي نگريست ـ اتفاق عجيبي رخ داده است و فرشتگان الهي که از عالم ملکوت براي استقبال ايشان به عالم آخرت از اين نشئه خاکي آمده بودند، چنان فراوان و با عظمت بودهاند که نور وجودي آنها حتي به چشم ما هم عيان شده بود.
شنيدم شهيد شمسالدين حسيني نائيني، نماينده مجلس به کسي که در کنار او زير آوار بود، ميگفت: تو هم بوي گلاب را ميشنوي؟ وقتي پاسخ منفي شنيده بود، به او گفته بود پس اين علامت آن است که تو شهيد نميشوي، براي همين، به منزل ما برو و سلام من را برسان و بگو وصيت نامه من توي طاقچه است؛ آن را بخوانند و به آن عمل کنند (پايان نقل قول آقاي فردوسي پور).
بعدها در مصاحبهاي که با فرزند بزرگ دکتر شهيدبهشتي، دکتر سيدمحمدرضا بهشتي داشتم، به من گفت: پس از شهادت پدرم، به دليل شدت علاقهاي که مرحوم علامه طباطبايي، صاحب تفسير گران سنگ الميزان به شاگرد برجسته و خاص خود (پدرم) داشت، وقتي اطرافيان خواسته بودند به نحوي خبر شهادت را از ايشان مخفي کنند و يا به گونهاي ديگر جلوه دهند تا به ايشان صدمه روحي نخورد. مرحوم علامه به آنها گفته بود شما مي خواهيد چي را از من مخفي کنيد؟ من الان دارم دکتر بهشتي را جلوي چشمانم مي بينم که لحظه لحظه دارد در آسمان اوج ميگيرد.
درود و رحمت بيکران الهي به روح ملکوتي شهيد آيت الله بهشتي و ياران بحق پيوسته او که با نثار جان خود پايه هاي نظام جمهوري اسلامي را مستحکمتر ساختند و با مظلوميت خويش از چهره نفاق منافقين پرده برداشتند و سند رسوايي آنان را با خون خود نگاشتند.
دکتر غلامعلي رجايي منبع سايت تابناک
کانون فرهنگی باقرالعلوم (علیه السلام) مسجد جامع بافران آماده دریافت انتقاد و پیشنهاد سازنده شما در خصوص وبلاگ و امور فرهنگی می باشد. با تشکر