پس از آن نیز برخی کارشناسان
گفتند امروز مردم این مطلب را مطرح میکنند که آقای رئیس جمهوری طی مدت
زمانی به ما یارانه نقدی داده و از طرف دیگر به واسطه کاهش ارزش پول ملی و
افزایش حجم نقدینگی قدرت خرید ما را کاهش داده است. یعنی اگر دو سال قبل یک
خانواده یک میلیون تومان منابع درآمدی داشته و با آن میتوانست یک مقدار
مشخص از خوراک و پوشاک تهیه کند امروز فقط 40 درصد آن را تهیه کند.هیچ کس
از ابتدا نیز مخالف اجرای قانون هدفمندی نبود و همه آن را ضروری میدانستند
اما همان زمان نیز بر نحوه اجرای صحیحش تاکید داشتند و مطرح میکردند
اجرای صحیح این قانون ضروری است حتی بحثها تا جایی پیش رفت که گفته شد
مردم معتقدند برای افزایش قدرت خرید خود میتوانند یارانههای نقدی دولت را
پس دهند و این یعنی به صدا در آمدن زنگ خطری برای یک قانون ملی و مهم.با
این اوصاف و با توجه به نگاه مردم به اجرای فاز نخست هدفمندی یارانهها و
تبعاتی که پیرو آن متوجه مردم شده است، بحث بر سر اجرای فاز دوم که
میگویند فاز آخر نیز است، مطرح شده است. فازی که برخی موافق اجرایش هستند و
بسیاری با توجه به شرایط فعلی، که کشور تحریمها را تجربه میکند و قدرت
خرید مردم نیز پایین آمده است، موافق اجرایش نیستند. در باب اجرای فاز دوم
هدفمندی_ که مسوولان اجرایی آن میگویند به تمام جوانبش فکر کردند(که البته
این جملات در ابتدای اجرای قانون نیز بارها و بارها نیز مطرح شد)_ بسیاری
از کارشناسان گفتهاند به دلیل اینکه شیب افزایش قیمت حاملهای انرژی ملایم
نیست و از طرفی میزان کسانی که یارانه دریافت میکنند بسیار بالاست در
نتیجه باعث به وجود آمدن تورمی سنگینتر از آنچه که هست و پایین آمدن قدرت
خرید مردم میشود و یارانههای پرداختی از طرف دولت به اندازه تورمی که به
وجود میآید، نیست. این اظهارنظر هشداری است که مسوولان باید آن را جدی
بگیرند. البته بحث حمایت از تولید از مهمترین نکته این بحث است که بسیاری
علاوه بر نزدیکتر شدن مردم به فقر، در باب اشتغال نیز ابراز نگرانی
میکنند. مبلغی که دولت به عنوان یارانه به مردم میدهد به هیچ عنوان تورم
ایجاد شده را جبران نمیکند و به همین دلیل، اجرای ناگهانی مرحله دوم
میتواند تورم غیرقابل کنترل به دنبال داشته باشد.برخی میگویند در شرایط
فعلی، افزایش ناگهانی یارانهها، گرانی را در همه کالاها به دنبال دارد که
بعید است دولت بتواند تورم ایجاد شده را در درازمدت کنترل کند. مبلغی که
دولت به عنوان یارانه به مردم میدهد به هیچ عنوان تورم ایجاد شده را جبران
نمیکند و به همین دلیل، اجرای ناگهانی مرحله دوم میتواند تورم غیرقابل
کنترل به دنبال داشته باشد.

اجرای فاز دوم بدون شک قیمت
حاملهای انرژی از جمله نفت، بنزین، گاز، برق و... را بالا می برد که در
این صورت فشار سنگینی بر مردم به ویژه قشر متوسط و ضعیف جامعه وارد میشود و
مردمی که در فاز نخست هنوز از شوک قیمتی به خود نیامدند، کاسه چه کنم به
دست خواهند گرفت. در این صورت باید به تبعاتی اجتماعی که از این تصمیم ناشی
میشود نیز توجه داشت و بر اساس آستانه تحمل مردم تصمیمگیری کرد. در
پایان نکته مهم و قابل تامل این است که هیچ کس از ابتدا نیز مخالف اجرای
قانون هدفمندی نبود و همه آن را ضروری میدانستند اما همان زمان نیز بر
نحوه اجرای صحیحش تاکید داشتند و مطرح میکردند اجرای صحیح این قانون ضروری
است. پس در حال حاضر باید با مدیریت صحیح و برنامه ریزی دقیق به سوی اجرای
فاز دوم قدم برداشت تا مردمی که مسوولان آنها را ثروتمندتر میدانند ولی
خودشان نظر دیگری دارند، بیش از این دچار مشکل نشوند.